ترسیم حالات اهل بیت در راه کوفه و شام
قـافـلـه قــافـلـه از دشـت بـلا مـی گـذرد عشق، ماتم زده از شهر شما می گذرد آه ای مـردم غــفـلـت زدۀ خــواب آلـود سَحَر از کوچـۀ خالی ز دعـا می گذرد روزهاتان همه شب باد که خورشید زمان برسرِ نیزه، سر از جسم جدا می گذرد چشمتان چشمۀ خون باد که بر ریگ روان کــاروان از بـرتـان آبـلـه پـا می گـذرد ننگِ پیـمـان شکـنی تا ابـد ارزانـی تـان که فرات عطش از خون خدا می گذرد می شناسیدش و از نام و نسب می پرسید؟ وای از این روز که بر آل عبا می گذرد |